مجله سبک زندگی و روانشناسی

خیلی‌ها رؤیای داشتن کسب‌وکار خودشان را دارند. اینکه رئیس خودشان باشند، هر موقع دوست دارند کار کنند و درآمد کسب کنند. منتها شروع یک کسب‌وکار شخصی به این سادگی‌ها هم نیست، موارد زیادی هست که قبل از شروع کسب‌وکار باید به آنها توجه کرد و آنها را در نظر گرفت. سؤالاتی که باید از خودمان بپرسیم و در یافتن پاسخ آنها با خودمان صادق باشیم. همچنین، باید به نشانه‌هایی که ما را امیدوار یا نگران می‌کنند نیز توجه کنیم. در این یادداشت، به همه اینها اشاره می‌کنیم. با ما همراه باشید.

۱. چرا می‌خواهم کسب‌وکار خودم را راه بیندازم؟

شاید پاسخ این سؤال واضح به نظر برسد؛ اما باید کمی تأمل کنید و عمیق‌تر به دلایلی که باعث شده به‌دنبال چنین کاری بروید بیندیشید. اولین جرقه‌ای که شما را به این فکر انداخته چه بود؟ آیا با تمام وجود نسبت به آن شور و اشتیاق دارید؟

۲. آیا ایده‌ام در کوتاه و بلند مدت برایم درآمدزایی می‌کند؟

اگر پاسختان خیر است، بهتر است در اجرای ایده‌تان تجدیدنظر کنید. درست است که پول عامل اصلی شکل‌گیری این ایده در ذهن شما نبوده؛ اما قرار نیست هزینه‌های کسب‌وکارتان از درآمدتان بیشتر شود.

۳. مشتری‌ام کیست؟

هیچ کسب‌وکاری قرار نیست به عالم‌وآدم کالا یا خدمات بفروشد. هر کسب‌وکاری بازار و مشتری مخصوص به خودش را دارد. پیش از راه‌اندازی کسب‌وکار، باید مشتریان بالقوه‌تان را شناسایی کنید تا تبلیغات و بازاریابی‌تان را روی آنها متمرکز کنید.

۴. چه کسانی رقیب من‌ هستند؟

اغلبِ ایده‌هایی که به ذهنتان می‌رسند به‌احتمال زیاد جایی دیگر عملی شده‌اند. حتی ممکن است شما چندین رقیب داشته باشید. با این حساب، ضروری است که پیش از شروع، درباره رقبای خود تحقیق کنید تا دریابید آنها چه نقاط ضعف و قوتی دارند. ارتباطشان با مشتریان، شیوه‌های ارائه محصول و اعتبار برندشان را نیز بررسی کنید.

۵. محصول من چه تمایزی با محصول رقبا دارد؟

پس از بررسی رقبا، حال باید از خود بپرسید «محصول یا خدمت من چه تفاوت منحصربه‌فردی با کار سایر رقبا دارد؟» با «چه‌چیزی محصول یا خدمت من را نسبت به دیگران متمایز می‌کند؟».

شهریه تحصیل در مقطع کارشناسی در کانادا

اولین و شاید بتوان گفت مهم ترین هزینه ای که دانشجویان در کانادا با آن روبرو هستند، هزینه های مربوط به شهریه دانشگاه است. هزینه تحصیل دانشجویان خارجی در کانادا بیش تر از سایر دانشجویان است و البته شهریه در هر دانشگاه نیز با دانشگاه دیگر متفاوت است. در مقطع کارشناسی، شهریه سالانه دانشگاه در کانادا را به طور متوسط می توان بین 14000$ تا 30,000$ (دلار کانادا) تخمین زد. برای مثال تحصیل در رشته های علوم انسانی در هر سال در حدود 28000$ است. تحصیل در رشته هایی مانند علوم اقتصاد و مدیریت می تواند در حدود 25,000$ سالانه هزینه در بر داشته باشد. علوم مهندسی در کانادا هزینه بیش تری را در بر خواهد داشت و شهریه دانشگاهی این رشته را می توان سالیانه در حدود33,000$ اعلام کرد.

رشته های پزشکی جزو گران ترین رشته های تحصیلی در مقطع کارشناسی هستند. برای مثال تحصیل دندانپزشکی در کشور کانادا به طور متوسط سالیانه در حدود 56000$ هزینه در بر خواهد داشت و هزینه تحصیل در رشته داروسازی 41000$ در طول یک سال تحصیلی است. هزینه تحصیل در رشته دامپزشکی اما به صورت میانگین بیش ترین مقدار است به طوری که دانشجویان خارجی برای تحصیل در این رشته باید سالیانه در حدود 63000$ هزینه کنند. رشته پرستاری نیز با شهریه ای بالغ بر 22000$ در سال از ارزان ترین رشته های تحصیلی در گروه رشته های پزشکی است.

تحصیل در رشته معماری نیز در این کشور حدودا 26000$ هزینه در سال در بر دارد و شهریه سالیانه رشته علوم کامپیوتر نیز در حدود 33000$ است. تحصیل در رشته های علوم آموزشی و خدمات نیز در حدود 20000$ به ازای یک سال تحصیلی است و به عنوان رشته های تحصیلی ارزان در کانادا شناخته می شوند.

شهریه تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد در کانادا

تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد را می توان یکی از بهترین راه های مهاجرت به کانادا خواند. دانشجویان در این مقطع تحصیلی شانس بیش تری برای دریافت بورسیه های تحصیلی دارند و همچنین پس از پایان تحصیل می توانند با آسودگی خاطر بیش تری شغل مورد نظر خود را یافته و درآمد بیش تری داشته باشند.

یکی دیگر از مزایای تحصیل کارشناسی ارشد در کانادا اما هزینه های کم تری است که دانشجویان در طول دوره تحصیل خود پرداخت می کنند. تحصیل کارشناسی ارشد در برخی از رشته های تحصیلی در کانادا تنها یک سال به طول می انجامد و این خود می تواند یک امتیاز مثبت دیگر در این رابطه باشد.

دریافت مدرک MBA در کانادا گران قیمت اما با ارزش است و دانشجویان برای هر سال تحصیل در این رشته باید 39000$ پرداخت کنند. تحصیل در رشته های تجارت و مدیریت نیز در این مقطع تحصیلی جز پر هزینه ها به شمار می رود و می تواند 24500$ در طول هر سال هزینه در بر داشته باشد. هزینه تحصیل در رشته معماری نیز در این مقطع تحصیلی در حدود 24000$ است.

سایر رشته های تحصیلی معمولا کمتر از 20000$ هزینه در بر دارند. برای مثال تحصیل در رشته حقوق حدود 17200$ هزینه در بر دارد و تحصیل در رشته های مهندسی نیز سالانه 19000$ است. هزینه تحصیل در رشته بینایی سنجی در این مقطع تحصیلی 14000$ است و رشته ای مانند مهندسی کامپیوتر نیز حدود 16500$ هزینه در بر خواهد داشت.

توجه داشته باشید که هزینه تحصیل در رشته های تحصیلی به صورت میانگین اعلام شده است و ممکن است در دانشگاه های مختلف این هزینه ها متغیر باشد. در وب سایت کاناداپاس در بخش مجله مهاجرتی در قسمت تحصیل در کانادا می توانید در مورد دانشگاه های مختلف اطلاعات جامعی را کسب کنید.

متاسفانه هدر دادن پول فوق العاده آسان است. با این حال، با کمی تامل در شیوه های صرفه جویی پول و پس انداز، می توانید به راحتی هزینه های اضافی تان را محدود کنید و به جای آنکه پول تان را هدر دهید، شروع به افزایش آن کنید. هنگامی که چهارچوب ذهنی شما این است که از هدر دادن پول خود دست بکشید، این مراحل را امتحان کنید.

روش های صرفه جویی پول در زندگی روزمره

1. کمی تحقیق مالی انجام دهید.

اگر چه این کار در لیست اولویت های اصلی اکثر افراد برای صرفه جویی پول نیست، به دلیل اینکه با این روش می توانید از هدر دادن پول زیادی جلوگیری کنید، باید آن را انجام دهید. مواردی که باید بررسی کنید؛ شامل: تنظیمات بانکی، صندوق بازنشستگی و نرخ بیمه شماست:

• در مورد صندوق بازنشستگی خود آگاهی پیدا کنید. آیا شما حتی برای چنین صندوقی برنامه ریزی کرده اید؟ این صندوق می تواند چندین مزیت نسبت به یک حساب پس انداز یا سرمایه گذاری منظم داشته باشد. اگر در حال حاضر چنین صندوقی را دارید، آیا بهترین انتخاب ممکن را انجام داده اید؟ به صندوق بازنشستگی که کارفرمایتان برای شما تنظیم کرده، نگاهی بیندازید.

حتی اگر بیکار هستید، ممکن است بتوانید از مزایای برخی از حساب ها استفاده کنید. از مشاور مالی خود سوال کنید یا اینکه در مورد آن کمی تحقیق کنید.

• بعد از صندوق بازنشستگی سایر سرمایه گذاری های خود را، در صورت داشتن، بررسی کنید. آیا آنها ترکیبی معقول از انواع سرمایه گذاری ها برای شما هستند؟ آیا هزینه های آنها معقول است؟
• وجوه نقد اضافی خود را از حساب های پس انداز با سود کم به حساب های با سود بالا انتقال دهید.( به ویژه اگر بیشتر از نیاز چند ماه، پس انداز کرده اید، امکان انتقال مقداری از سرمایه را به سرمایه گذاری با ریسک بالا ولی بازده بیشتر در نظر بگیرید). بسیاری از حساب هایی که سود زیادی می دهند، پول شما را در یک سطح مشخص نگه می دارند. (آن را به عنوان یک پس انداز اجباری ببینید). بهتر است با یک رویکرد قانونمند تر، نرخ بازدهی بالاتری داشته باشید، تا اینکه سود کمی بگیرید و پول خود را هدر دهید.

حتما بخوانید: 40 ایده کسب و کار زنان و بهترین مشاغل برای خانم ها

برای اطلاع از نرخ پس انداز، به صورت آنلاین به سایت بانک خود مراجعه کنید و در همین حین، بانک های دیگر را در صورتی که پیشنهاد بسیار بهتری ارائه می دهند با بانک خود مقایسه کنید. قبل از بستن حساب و تعویض آن، از طرح این پیشنهاد به مدیر بانک خود نترسید!

• نرخ بیمه سلامت، ماشین، خانه و سایر بیمه های خود را بررسی کنید. احتمال اینکه شما بهترین قرارداد ممکن را نبسته باشید، بسیار زیاد است؛ زیرا بسیاری از افراد بدون به روز کردن پیشنهادات موجود و یافتن برای بهترین معامله، خیالشان از بابت قراردادی که قبلا برای مدت طولانی بسته اند، آسوده است. زمان کمی را صرف انجام تحقیقات کنید تا پس انداز به دست بیاورید.
• آنچه را برای سود کارت اعتباری خود پرداخت می کنید، بررسی کنید. آیا زمان تغییر کارت اعتباری به ارائه دهنده با نرخ سود کمتری نرسیده است؟
• اگر بالانس (کارت اعتباری) را با بهره از یک ماه به ماه دیگر منتقل میکنید و احتمالا دوره‌ی استفاده بدون بهره از کارت برای خرید‌های جدید را از دست‌ می‌دهید، باید قبل از آنکه در مورد اضافه کردن درآمد از طریق پس‌اندازتان نگران باشید، تکلیف آن مخارج اضافی را روشن کنید.

کل راز موفقیت شخصی این است که حرفه خود را پیدا کنید و بعد آن را انجام دهید. یک سوال خوب برای موفقیتتان این است : افراد موفق چه عاداتی دارند؟
چرا بعضی افراد الگوهای فکری مثبتی دارند در حالی که دیگران ندارند؟
چه چیزی عقیده شما از موفقیت را تعیین میکند؟
در طی سالها بسیاری از اشخاص موفق مصاحبه شده اند و از آنها این سوال پرسیده شده است: بیشتر اوقات به چه چیزی فکر میکنید؟
پاسخ آنها ساده و عادی است و در عین حال آنقدر عمیق است که میتواند زندگی را تغییر دهد. خلاصه، عادات افراد موفق حول افکار مثبت حرکت میکند. آنها به اینکه چه چیزی میخواهند و چگونه میتوانند آن را بدست آورند فکر میکنند.
افراد موفق همه به این نتیجه رسیده اند که به هر طریقی طرز فکر و عقیده شما از کودکی برنامه ریزی شده است.
عقیده شما تقریبا در هر آنچه فکر میکنید، احساس میکنید و به عنوان یک بزرگسال انجام میدهید نقش تعیین کننده ای دارد.
با یادگیری این چهار عادت افراد موفق، شما هم به یک شخص موفق تبدیل خواهید شد!

امروزه با ظهور اینترنت و شبکه های مجازی و رواج آنها بین ما ایرانیان تب برندسازی شخصی از طریق این شبکات اجتماعی بسیار بیشتر از گذشته است . برندسازی شخصی در موفقیت شما نقش اساسی دارد. چه متوجه باشید یا نه، هرکسی از برند یا تصویر شخصی برخوردار است که بر نحوه تفکر یا تصور دیگران از شما تاثیر میگذارد.
به همین دلیل است که برند و تصویر شخصی شما در تعیین موفقیتتان در زندگی اهمیت زیادی دارد.پس با ما در دکتر چک همراه باشید تا اطلاعات بیشتری راجع به نحوه برندسازی شخصی کسب کنید.

برندسازی شخصی چیست؟

اجازه دهید اول با تعریف برندسازی شخصی شروع کنیم . برند اساسا یک وعده است. وقتی که برندی دارید، در واقع وعده ای است که به کسی میدهید و باید به آن عمل کنید. عمل کردن به آن (وفای به عهد) شما را در نظر آن شخص معروف خواهد کرد.
انسان ها به طور عاطفی تصمیم میگیرند و منطقی توجیه می‌شوند.
اگر برند شخصی خوبی داشته باشید، افراد مایل خواهند بود که مبلغ بیشتری را برای محصولات و خدمات شما بپردازند و کمتر بحث کنند.

برندسازی کردن چه معنایی دارد؟

برندسازی کردن خود ،یعنی« توسعه دادن هویت حرفه ای خود برای همسو کردن آن با ارزش های خود». عبارت برند شخصی همیشه با ارزش های شما شروع میشود. اگر واقعا میخواهید یک رهبر فکری و مقام موفقی در حوزه کاری خود باشید، باید به چیزی اعتقاد داشته و آن را حمایت کنید.
کیفیت؟ تعالی؟ پاسخگویی؟ کار گروهی؟ نوآوری؟ رهبری؟
سپس با شروع اصل صداقت، یک برند شخصی شگفت انگیز میسازید.
هیچ شهرتی بهتر از این وجود ندارد که افراد بگویند وقتی که با شما تجارت میکنند، همیشه به وعده های خود عمل میکنید.
جواب موفقیت این است که کاری را که برایش استخدام شده اید را انجام دهید و تمام کنید. این شامل تعامل شما با دیگران در هر زمینه ای می شود.
قانون اصلی این است:
«همه ی کار های شما مهم است ؛ هر کاری که انجام میدهید، یا برند شما را میسازد و تقویت میکند و یا آن را ضعیف و نابود میکند».

8 نکته برای ساختن برند شخصی

1- تمرکز و تخصص در یک حوزه

به این معنی است که شما باید برند خود را روی یک حوزه موفقیت متمرکز کنید. شما نمی توانید « از این شاخه به آن شاخه بپرید !» میتوانید تخصص خود را در زمینه کار ، محصول ، شرکت یا صنعت خود، رسانه ها، جامعه خود و غیره انتخاب کنید.
اما باید به دقت روی یک چیز متمرکز شوید.

2- تبدیل به یک رهبر فکری در حوزه خود شوید

شما باید به عنوان یکی از باهوش ترین، محترم ترین و ماهر ترین افراد حوزه ی خود شناخته شوید. این نوع اشخاص از خصوصیات رهبری عالی برخوردار هستند.
بنابراین یکی از چیزهایی که از خود می‌پرسید این است « در حوزه خود، باید کجا رهبری کنم ؟»

3- برند شما، شخصیت شما

برند شما باید پیرامون شخصیت شما، و تمام جنبه های آن از جمله نقایص ، ساخته شود.
حال یک سوال وجود دارد: بهترین شخصیت برای برند شما چه خواهد بود؟
اگر میخواستید مردم شما را به روشی خاص توصیف کنند، چه راهی مناسب توصیف شماست؟

4- ایجاد یک برند خاص

وقتی برند شخصی خود را ایجاد کردید، باید آن را به روشی منحصر به فرد بیان کنید.
به عنوان مثال: من خانمی را میشناختم که یک کارت تشکر را با گلی خشک در آن می‌فرستاد.
وقتی آن کارت را باز میکردید، گل خشک بیرون میافتد. این کار کوچک چیزی است باعث شد مردم تا ماه ها و سالها بعد او را به یاد آورند.
شاید شما باید نام خود را به روشی خاص امضا کنید یا به روشی خاص لباس بپوشید.
من شخص دیگری را میشناسم که همیشه لباس رنگ قرمز میپوشد. شما چگونه میتوانید متمایز باشید؟

5- در معرض دید باشید

برای ماثر بودن، باید برند شخصی شما بارها و بارها دیده شود.
وقتی برندی میسازید، به نحوی وارد حرفه ی نمایش میشوید.
اگر با مردم صحبت نکنید، شبکه سازی نکنید یا با دیگران ارتباط برقرار نکنید، هیچ فایده ای ندارد.
در جامعه باشید، جایی که همیشه مردم شما را می‌بینند. بیشتر اوقات افراد شما را استخدام می‌کنند ، از شما خرید می‌کنند، شما را به دیگران پیشنهاد می کنند، فقط به دلیل اینکه شما را زیاد دیده اند.

6- ثابت قدم باشید

رفتار شما در دنیای واقعی باید با برند عمومی شما مطابقت داشته باشد.
فهمیدن اینکه شخصی دور از دید دیگران با مردم بدرفتاری میکند، کاملا برای برند آن شخص مخرب است.
یکی از بزرگترین عنوان های برندی که میتوانید به دست آورید، این است که مردم بگویند« ظاهر و باطن شما یکی است».

7- مصر باشید

وقتی که برند شخصی خود را ساختید، به آن فرصت پیشرفت دهید. دست از برند خود نکشید و به مد، گرایش ها و تغییرات توجه نکنید.
به عبارت دیگر، همیشه مصر باشید.

8- برای دیگران اراده نیک بسازید

هرچه بیشتر به عنوان شخصی با نیت خوب و متضمن آرمانهای ارزشمند شناخته شوید، برندتان تاثیرگذارتر خواهد بود.
ما به این، فکر “بازگشت از آینده” می گوییم.
از خود این سوال را بپرسید:
«اگر 3 سال دیگر کسی خواست در مورد من تحقیق کند و گزارشی از اینکه من چگونه شخصی بودم، مثلا :نحوه رفتارم با مردم، نحوه صحبت مردم در مورد من، شهرت و جایگاهم در قلب و ذهن مردم تهیه کند، دوست دارم از چه کلماتی استفاده کند؟ از بین تمام کلمات، کدام کلمه بیشتر از هر چیز دیگری در حوزه فعالیتم به من کمک خواهد کرد؟»
انتخاب یک کلمه که ویژگی بارز شماست، واقعا کار خارق العاده ای است.

برندسازی شخصی برای شما چه معنایی دارد؟

از خود این سوال را بپرسید:
«مردم برای توصیف برند عالی من باید از چه کلمه ای استفاده کنند؟»
قدم بعدی این است که از خود بپرسید: « از حالا به بعد چه کاری متفاوتی میتوانم انجام دهم تا مردم همیشه این چنین در موردم فکر کنند؟»
به یاد داشته باشید که برند وعده ای است که میدهید. برند شما میگوید: «اگر با من تعامل و برخورد داشته باشید، از من چیزی بخرید، به من چیزی بفروشید، با من بیرون بروید و غیره، این نوع شخصی است که شما دریافت میکنید.»
اکنون، آیا ایجاد شهرت اینکه همیشه به چیزی که گفته اید عمل میکنید، سخت است؟
جواب بله است.
اما چه تفاوتی در زندگی شما ایجاد میکند؟
کسانی که برند شخصی مثبتی دارند، نسبت به کسانی که ندارند، راحت تر کار پیدا میکنند، سریعتر استخدام میشوند، پول بیشتری میگیرند، سریعتر ارتقا پیدا می‌کنند ؛ زیرا اولین کاری که افراد انجام میدهند شهرت و اعتبار که همان برند شخصی شماست را بررسی می‌کنند.